به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه از ارومیه، حجت الاسلام جواد محمدلو از روحانیون جهادی در مناطق زلزله زده خوی، در یادداشتی، یک روز جهادی خود را روایت کرده است.
وارد کمپ بهاران ربط شدیم، اول کار تصورم این بود که نهایت با ۱۰، ۱۵ تا بچه خردسال طرف خواهیم بود تا اینکه از پشت میکروفون فراخوان زدیم و یکهو لشگری ۶۰ ۷۰ نفره از بچهها و نوجوانان و حتی بعضی از بزرگسالان با خنده و جیغ و هورا سمت ما هجوم آوردند. من بچهها را تحویل گرفتم و نوجوانان هم با مسئول تربیت بدنی سازمان ورزش و جوانان مشغول طناب کشی و فوتبال شدند.
دوز دسته جمعی، از برنامههای جذابی بود که بچهها برایش سر و دست میشکستند و نشاط زایدالوصفی را رقم زده بود، جوایزی که برای برندگان مسابقات اهدا کردیم هم شامل عروسک برای دختربچهها و ماشین برای آقاپسرها بود و برای نوجوانان هم لوازم تحریر هدیه دادیم و قسمت شیرینتر ماجرا هم پذیرایی مختصر پایان کار بود که با کیک و ساندیس پایان حکایت تبلیغی امروز را ردیف کردیم.
تجربهای جذاب که با وجود سختیهای خاص خودش، علاقه به مردم را افزایش میداد، شکاف میان نظر تا عمل را پُر میکرد و نتیجه ۱۰، ۱۵ سال درس و مشق طلبگی را معنا میبخشید.
کارکرد اصیل زندگی مومنانه هم آنجایی است که حاضری گاهی برای خنده کودکی در بحران، ساعات مدیدی سرِ پا بایستی و دستانت از سرما قندیل ببندد، ولی جانت گرم مهر و چهرهات مملو عاطفه باشد.
اساسا فعالیت تبلیغی در بحران، سبک و مختصات خود را دارد، حوصله چاق، ذهن خلاق، پای چابک و یک جان شیدایی و نبض فرهنگی میطلبد و با روزمرگیهای همیشگی و منبرهای معمولی متفاوت است. بدون منبر و گاهی بدون عبا بایستی توجه مخاطب را شکار کنی و تیرخلاص ایمان را در جانش بنشانی.
نظر شما